- موضوع خبر : بدون نمایش, مقالات
- شناسه خبر: 17468
پدرام باقری
هانا آرنت، نظریهپرداز سیاسی معاصر در یکی از گفتگوهایش در توصیف کشورهای غربی میگوید: «حافظ و نگهدار ما در کشورهای سرمایهداری غرب، سرمایهداری نیست، بلکه نظام حقوقی است»
دیروز که فیلم پرسش و پاسخ در سنای آمریکا با وزیر امنیت ملی این کشور را دیدم به یاد همین سخنان آرنت افتادم.
این فیلم چند دقیقهای که بازتاب زیادی در فضای مجازی داشت و همگان با حسرت آن را تماشا کردند؛ نشان دهندهی همان چیزی است که آرنت آن را به درستی تشخیص داده بود.
بگذریم از این که در این میان عدهای نیز تلاش کردند از فرصت سواستفاده کنند و مشکلات مجلس ما را به نمایندگان لیست امید تقلیل دهند. و بگویند مشکل ما لیست امید و تکرار اصلاحطلبان بوده است.
این حرفهای بیپایه را که کنار بگذاریم خواهیم دید مشکل فراتر از تعدادی نماینده، یا یک جریان سیاسی خاص است. مشکل به نبودِ یک نظام حقوقی مقتدر و نبود یک سنت سیاسی مشخص برمیگردد.
۱.دلیل توفیق و پایداری نظامسرمایهداری همین نظام حقوقی مقتدر است که میتواند نهادهای قدرت را تفکیک کند و حقوق شهروندان را استیفا کند. نظام حقوقی مقتدری که فرزند لیبرالیسم سیاسی است. این نظام حقوقی مقتدر به سنا اجازه میدهد دونالد ترامپ را تا مرز استیضاح بکشاند، به قاضیهای فدرال امریکا اجازه میدهد جلوی قوانین مهاجرتی دونالد ترامپ را بگیرند. این نظام حقوقی به سنا قدرت آن را میدهد که دونالد ترامپ را محدود کند و جنگ با ایران را منوط به تصویب کنگره کند. این نظام حقوقی حامی و پشتیبان حقوق محرومترینها در جامعه هم هست. این نظام از حق آنان در برابر کسانی که سرمایه و قدرت بیشتری دارند حمایت میکند و اجازه نمیدهد که یک کارفرما به حقوق کارگر تجاوز کند. به این معنا، نظام حقوقی موجود در غربِ لیبرال، سرمایهداری آزاد را تا حد زیادی کنترل کرده است و از طرفی دیگر نهادهای قدرت را از یکدیگر تفکیک کرده است تا وزیر امنیت ملی و سناتور همحزبیاش این چنین روبروی یکدیگر بنشینند.
۲. اما قسمت دیگر ماجرا همین فضای پرسش و پاسخیست که چند دقیقهاش را شاهد هستیم. سنتی سیاسی مشخصی در آمریکا وجود دارد که سناتورها، کاخسفید، قاضیهای فدرال و مجلس نمایندگان جزو جدانشدنی آن هستند.
اگر به همین جلسه دقت کنید، طرز نشستن افراد امکان شکلگیری یک گفتگو را میدهد. افراد رو در روی یکدیگر قرار میگیرند، چیزی که در مجلس ایران به سبب بزرگ بودن فضا امکان بهوجود آمدن آن نیست. در مجلس ایران، فاصلهی زیاد و نبودِ یک مخاطب مشخص امکان ایجاد یک گفتگو را سلب میکند. از طرفی ما در اینجا با نطقهای طولانی، شعر خواندنهای بیهوده و…طرف نیستیم. در یکسو سناتوری داریم که صراحتا میپرسد و وزیری که مجبور است پاسخ دهد. گفتگو میانشان به درازا نمیکشد، گفتگوی میانشان پینگپونگی به پیش میرود تا فرصت فرار از پاسخگویی به حداقل برسد. سناتور آمریکایی(جان نیلی کندی) بدون ترس سوال میپرسد چون میداند این پرسشها دلیلی برای ردصلاحیتش در دور بعدی مجلس سنا نخواهد شد. چون میداند رییسجمهور آمریکا را هم میتواند استیضاح کند و برای پاسخگویی به پای همین میز بکشاند. وزیر را بالادست خود تصور نمیکند و همچون مجلس ایران شاهد آویزان بودن نمایندگان از وزیر نیستیم.
در طرفی دیگر وزیری(چاد وُلف) قرار گرفته است که ملزم به پاسخگویی است. چون میداند اگر نتواند سنا را قانع کند تحت فشار قرار میگیرد، افکار عمومی و رسانهها این فشار را مضاعف میکنند و نمیتواند به نهادهای موازی پشت پرده، یا رسانههای در اختیارش متوسل شود تا سناتور را تحت فشار قرار دهد.
این نظام حقوقی مقتدر و سنت سیاسی برآمده از آن که انسانهای کوتوله تحویل نمیدهد، قدرت اصلی کشورهای غربی را شکل میدهد.
لینک کوتاه: