- موضوع خبر : اخبار سیاسی, بدون نمایش, گفتگو
- شناسه خبر: 6861
کیوان حیدری؛ در روزگاری که مردم در سطوح مختلف جامعه بیشتر به ابراز خشم بیش از ابراز عقیده مشغولاند گرایش به سمت گفتوگو کردن در کنار شناسایی گفتمانهای رایج در جامعه میتواند حلقه مفقوده این روزهای جامعه سیاست زده ما باشد.
کیوان حیدری؛ در روزگاری که مردم در سطوح مختلف جامعه بیشتر به ابراز خشم بیش از ابراز عقیده مشغولاند گرایش به سمت گفتوگو کردن در کنار شناسایی گفتمانهای رایج در جامعه میتواند حلقه مفقوده این روزهای جامعه سیاست زده ما باشد. در همین راستا مجموع گفتگوهایی را تدارک دیده تا شاید قدمی کوچک در راه نهادینه کردن فرهنگ گفتوگو برداشته باشد. در سومین گام از این سلسله گفتگوها حمید موذنی؛ روزنامه نگار با سابقه و پژوهشگر اجتماعی و همچنین دسردبیر سایت جامعه استان بوشهر به سه سوال مهم در رابطه با تأثیر گفتگو در پویایی جامعه، دلایل منجر شدن گفتگوها به عصبانیتهای رایج و راهکارهای نهادینه کردن فرهنگ گفتوگو پاسخ داد و به شرح آسیبهایی که در این حوزه با آن مواجه هستیم پرداخت.
احترام و گفتوگو در کودکی جامعهی ما سرکوب و به پشت راندهشده و به عقدههای سرکوبشده تبدیلشده است
گفتوگو اعجاز میکند. یکی از حلقههای مفقودهی دموکراسی در ایران ، ضعف گفتمان و گفتوگو است. ما عادت به گفتوگو نداریم. شاید از آن دوری هم میکنیم. اصلاً با آن میانهای مثبت نداریم. در برخی موارد حتی از گفتوگو هراس هم داریم. در مواردی هم از آن بدتر ، گفتوگو ستیزیم. اما چرا جامعهی ایرانی ارتباط مثبتی با گفتوگو ندارد؟ به نظر میآید برای فهم این موضوع هم بایست به شرایط کنونی نگریست که روابط ملتهب شده و گفتوگو نهی میشود و هم اینکه به روانکاوی جامعه ایرانی پرداخت و گذشته و کودکی آن را مورد مداقه و تحلیل قرار داد. از منظر روانکاوانه این خصلت بابت سالها تجربهی زیسته در نظامهای سیاسی – اجتماعی استبدادی است که متأثر از آن گفتمان مونولوگ ، تبدیل به مهمترین میراث تاریخی جامعهی ما شده است. جامعهی ما دارای گذشتهی (کودکی ) مهرآمیز و محترمانه و گفتوگو محوری نیست. احترام و گفتوگو در کودکی جامعهی ما سرکوب و به پشت راندهشده و به عقدههای سرکوبشده تبدیلشده است . بر همین اساس در خانه، پدر؛ در مدرسه، معلم؛ در سازمانها و ادارات ، روسا و … در کسوت مراد هستند و دستور و فرمان صادر میکنند، سرکوب میکنند و مونولوگ محورند و آنسوی دیگر گزینه، مرید هستند و تابع. ضربالمثل مأمور و معذور متأثر از همین وضعیت آمرانهی مونولوگی است که یکسو میگوید و سوی دیگر رویکردش، اطاعت است نه تأمل و پاسخ .
گفتوگو گریزی ما نشأتگرفته از شرایط سخت و صلبی بوده که جامعه بجای گفتوگو و مسئولیتپذیری به سمت پذیرش و اطاعت رفته چرا که زبان سرخ ، ( اعتراض و انتقاد و گفتوگو) سر سبز داده بر باد و بر همین اساس جامعهی ما هراسیده از گفتوگو به اجماع بهدوراز تعقل روی آورده است.
از سوی دیگر ما رشد یافتهی نیمکت و کرسی هستیم که هر کدام نماد نهادی مونولوگ محور بودهاند و شخصیت علمی و اجتماعی ما را شکل دادهاند. این نهادها، زبان و خرد ما را مونولوگ وار شکل بخشیدهاند و در آنها ما تنها مستمع بودهایم و ابژه نه پویا و سوژه. جامعهی ما با این گذشته و حال ، برای رسیدن به سوژگانیت بایست به سمت گفتوگو حرکت نماید تا در باغ تکثر و دموکراسی بتوانیم رحیل اقامت برافکنیم.
از منوچهر آتشی وام میگیرم که سروده:”لبهای آفتابی من/تا چشمهسار گوش ترا در یابد/ از روی آبهای جهان تشنه جار میکشد/…
به گفتوگو رسیدن یعنی از تعصب و جزمیت گذر کردن. اما ما هنوز در چنبرهی باورهای کلاسیک و آموزههای سنتی اسیریم و ممیز قالبهای ذهنی، ما را به عقب میکشاند. از سوی دیگر به دلیل عدم درک و هضم گفتوگو و وراثت تاریخی عصبیت -بهزعم ابن خلدون-ما دچار نوعی اوتیسم هستیم و به دلیل ناتوانی در بیان استدلال در گفتوگویی که باورهایمان را به چالش میکشد دچار عصبانیت و پرخاش میشویم.
جامعه مدنی جهان بایست با یک اتحاد و مقاومت مدنی از سپهر گفتوگو و صلح دفاع کند
البته یک نکته هم عرض کنم و آن اینکه متأسفانه جهان جدید به سمت جنگ ، تروریسم و خشونت در حال رفتن است و این به دلیل ممانعت از گفتوگوست. دولتها و ملتها در تقابل هویتی قرارگرفتهاند و هویتها بجای گفتوگوی تمدنی و تعامل فرهنگی به سمت خودبرتربینی و دشمن پنداری هویتهای دیگر پیش میروند. این وضعیت خیلی خطرناک است و بایست دولتها ، دیپلماسی و ملتها، گفتوگو پیشه سازند تا دوباره فرهنگها و تمدنها به سمت انسانیت و شکوفایی پیش روند. روزگار غریبی شده و این تنها بابت تعطیلی گفتوگوست. داعش، القاعده و طالبان و کشورهایی همچون روسیه و آمریکای ترامپ ، اسراییل و ترکیه و عربستان در سیاست داخله و خارجه خود گفتوگو ستیزند. این نظامهای جنگطلب در حال تغییر جهان متمدن و گفتوگو محور به سمت جهانی فاشیستی و توتالیتر هستند. جامعه مدنی جهان بایست با یک اتحاد و مقاومت مدنی از سپهر گفتوگو و صلح دفاع کند و این نمیشود جز با احترام به درک حضور دیگری با ابزار گفتوگو و مدارا.
اجازه دهیم باورهایمان به چالش کشیده شود…
مهمترین راهکار برای گفتوگو دست کشیدن از تعصبات و قالبهای ذهنی و رها کردن خود از جزماندیشیمان است. بایست به این باور برسیم که حقیقت متکثر است و تنها نزد ما و افکار ما نیست. بایست بدانیم گفتوگو برد و باخت ندارد و مسابقه نیست. باید به این مهم برسیم که با گفتوگو ما به درک بهتر و شناخت بیشتری از افراد و پدیدهها میرسیم. این بایدهای گفتوگو ما را به شاید میرساند و شاید هم یعنی پذیرش دیگری و نسبی شدن باور و تفکرمان.
برای این مهم ، هر کس بایست از خودش شروع نماید . شروعی واقعی و بهدوراز ریا. گفتوگو در خانواده، گفتوگو با دوستان، گفتوگو در نهادها و سازمانها و سپس افزایش گسترهی آن بهمراتب بالاتر. باید از خودمان شروع کنیم. تحملمان را بالا ببریم و اجازه دهیم باورهایمان به چالش کشیده شود و سپس در برابر منطق قویتر سر تعظیم فرود آوریم. در آخر این شعر نمادین از یک گفتوگو از شاعر مدارا و گفتوگو، منوچهر آتشی را ذکر میکنم که سروده:
” خانه سرد است؟/ خورشیدی در پاکت میگذارم و برایت پست میکنم/ ستاره کوچکی در کلمهای بگذار و به اسمانم روانه کن/ – بسیار تاریکم-” ( منوچهر آتشی)
منبع : یارانیوز
لینک کوتاه: