- موضوع خبر : بدون نمایش, دیدگاه, سیاسی
- شناسه خبر: 3683
مختار فیاض
یارب این نو دولتان را…
(نقدی بر واکنش ها ی مخالفان و دشمنان زنده یاد آیت الله هاشمی رفسنجانی)
به نظر می رسد، ارزشمندترین ویژگی جامعه ی مدنی،نقد ارباب قدرت ،حاکمیت و حاکمان سیاسی است.این نقد اگر به هدف بهبود و اصلاح امور جامعه انجام شود؛ ضمن تأثیرات بسیار مثبت آن در بهبود روند اداره ی جامعه، به نوعی ،عین حرمت نهادن به شخص و مجموعه ی مورد نقد نیز هست.البته گاهی دیده می شود که افرادی بنا به دلایلی،نقد را با عناد و دشمنی،اشتباه گرفته، خصومت را به نقطه ای می رسانند که دیگر نه بویی از خیرخواهی، دیده می شود و نه بهبود و اصلاحی از آن انتظار می رود.
آیت الله هاشمی رفسنجایی به اذعان دوست و دشمن،از مردان بزرگ روزگار ما بوده است و در افواه متداول است که بزرگان(غیرمعصوم) ،ضمن این که کارهای بزرگ انجام می دهند؛به لحاظ معصوم نبودن،اشتباهاتی هم دارند و صدالبته ،ممکن است؛اشتباه ایشان، بعضا بزرگ هم باشد. البته این اشتباهات که نه از سر عمد،بلکه به اقتضای ماهیت انسانی و نوع و جنس فعالیت ،خصوصا فعالیت های اجتماعی،فرهنگی و سیاسی پیش می آید؛درست است که در مسیر حرکت، موانعی ایجاد می کند اما بی گمان،تجربه ای نیز بر تجربیات شخص و جامعه می افزاید.
زنده یاد هاشمی رفسنجانی در عمر هشتاد و دو ساله ی خود و فعالیت های اجرایی-سیاسی ۷۰-۶۰ساله اش،ضمن مبارزات طاقت فرسا و نفس گیر ،منشأ تحولات و موفقیت های چشمگیری برای این سرزمین و مردم بوده است و لاجرم در این مسیر و مدت نسبتا زیاد،بنا به همان اصل “غیر معصوم بودن”،ممکن است اشتباهاتی نیز کرده باشد .کما این که راقم این سطور نیز،از همان اوان جوانی و ایام تحصیل در دانشگاه، که مقارن با ریاست جمهوری آیت الله بود،نقدهایی به ایشان ، خصوصا در برخورد با نهضت آزادی و شخص زنده یاد بازرگان یا مصروف داشتن تمام همّ خود بر سازندگی و کم توجهی به توسعه ی سیاسی داشته است اما بسی دور از جوانمردی و انصاف است که اشتباهات سهوی و به دور از تعمد یک مدیر فکری،سیاسی ،اجرایی و توانمند را چنان برجسته کنیم که این همه خدمات و مبارزات او پوشیده بماند.
وانگهی، مردان بزرگ در کنار کارها ی بزرگ،قطعا منتقدان بزرگ و دشمنان زیادی هم داشته و دارند و زنده یاد هاشمی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نیست.بسیاری از افراد ،احزاب و گروه ها ی داخلی در روزگار مدیریت های متعدد آیت الله هاشمی،به اشکال و صور مختلف ایشان را نقد می کردند و یا حتی با او به مخالفت بر می خاستند. اما این نقدها و حتی مخالفت ها لزوما از سر لجاجت و عناد نبود بلکه تفاوت دیدگاه شدید آنان با هاشمی ،باعث می شد تا این مخالفت به حساس ترین نقطه ی خود برسد. (که البته این رفتارها،از منش های معمول دمکراسی ،اصلا به دور نیست) و لیکن تعداد محدود و معدودی افراطی تازه به دوران رسیده، که نماینده ی یک نوع تفکر و برداشت از اسلام و انقلاب هستند،داعش وار،خود و اندیشه ی خود را عین حق و صواب دانسته ،مخالفان تفکر خود را کافر ،خائن ،مرتد و مهدورالدم می دانند و چند سالی می شودکه الطاف!!!خود را از آیت الله هاشمی هم دریغ نداشته ،”حق ناشناسانه”نهایت کینه و عداوت خود را نسبت به ایشان، خانواده و طرفدارانش،اظهار و ابراز می کردند. اینان حتی پس از مرگ آیت الله نیز علیرغم اجماع و اذعان عموم مسؤلان بر ارجمندی و ارزشمندی ایشان و خدماتش(به ویژه پیام رهبری و سران قوا)،همچنان بر طبل دشمنی و اتهام زنی می کوبند و بتازگی یکی از آنان، ارتحال با عزت او را با جسم بی جان طلحه و زبیر تشبیه کرده است که در جنگ علیه حضرت امیرالمؤمنین(ع)به قتل رسیده اند.گرچه بنا ندارم که این افراد و گروه ها را کسانی بنامم که از سر لجاجت و تعمدا تمام وجود خود را سرشار از نفرت و کینه نموده اند اما تحقیقا کسانی نیستند که از سر فطانت و کیاست به پند خواجه شیراز گوش فرا دهند که:
آسایش دو گیتی،تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت،با دشمنان مدارا
لینک کوتاه: