- موضوع خبر : بدون نمایش, مقالات
- شناسه خبر: 18074
می دانیم بنیان های زیستی بالقوه منشا قدرت هستند، زمان برای حفاظت ازاین ثروت های طبیعی تنگ شده و فرصت ها اندک ، تا آن بخش از گزاره های آب ، خاک ، آب وهوا و پوشش گیاهی امکان تجدید آن ممکن گردد. بنیان های زیستی یکی ازمهم ترین عوامل جغرافیایی موثر در قدرت ملی یک ملت در یک سرزمین مشخص با مرزهای معین است . بوسازگان آب ، خاک ، آب وهوا و پوشش گیاهی اساس بنیان های زیستی یک کشور محسوب می شوند ، زمین تنها زیستگاه است ، هر قوم و ملتی بر روی آن سرزمینی دارند با قابلیت های متفاوت از بنیان های زیستی ، این عوامل در همه جای یک سرزمین یکسان توزیع نشده ، در بخشی از یک کشورشرایط زیست متعادل و در بخشی شکننده و حساس است و موازنه ای در پراکنش آن نیست.
بهره مندی از موهبت های زیستی برای ملت ها در عرض های جغرافیایی متفاوت خدادادی و بستگی به وضعیت توپوگرافی و موقعیت مطلق آن ها بر کمربندهای زمین دارد . کشور ما نیز با گستردگی در عرض جغرافیایی از این مواهب برخوردار است ، به عنوان مثال اگریک کشور بر کمربند ۴۰ درجه باشند از شرایط ایده آلی برخوردارهست و اگر هم در عرض ۲۵ قرار گرفته باشد، حساسیت در استفاده از بنیاد های زیستی ضروری است ، ازآنجایی که راه فراری ازموقعیت مطلق نیست .
نکته قابل تامل اینجاست که نوع ایدئولوژی و مذاهب حاکم بر یک سرزمین به مراتب از میزان توسعه و توسعه نیافتگی می تواند در پایداری و یا نابودی منابع آب ، خاک و آب و هوا و پوشش گیاهی تاثیر گذارتر باشد، چرا که اگر فرصتی باشد هرمکان جغرافیایی به نسبت سهم خویش در شرایط طبیعی نامساعد هم قدرت بازسازی و ترمیم دارد . این تجربه طبیعی برای طبیعت در عمر زمین حتی عمرما انسان ها نیزبارها تکرار شده است . البته اگر اراده سیاسی حاکمان برای سلطه بیشتر بر مردمان خویش در به تاراج دادن بنیان های زیستی نباشد . تا زندگی بوده ، محورزیستن به وجود تعامل پایدار اقلیم ، خاک ، آب ورویشگاه های طبیعی بوده است . عدم تعادل فضایی یا به عبارتی بی عدالتی جغرافیایی معلول عدم تعامل دولت ها با منابع است.
در چند دهه اخیر بنیان های زیستی در مقیاس سیاره ای به سرعت تغییر یافته است این رقم برای کشورمان به مراتب بیشتر و سریع تر در این چهار دهه رخ داده است ، با چرخشی به سرعت معکوس که برای آیندگان سرزمینی ایران رقم خورده است ، ثروت های طبیعی بالقوه منشا قدرت هستند، لکن منابع طبیعی کشور به شدت دچار فرآیند تخریب و کاهندگی می باشند و تکیه دولت به بنیان های زیستی و منابع زیرزمینی انرژی ها و کانی خود نیز در اقتصاد جهانی سبب شده که ابزارهای کنترل فرآیندهای اقتصادی آن خارج از مرزهای کشور باشد. اگر چه این ثروت ها فی نفسه منشا قدرت هستند ولی شیوه های بهره برداری، فرآوری و کاربری آن تاثیر منفی برقدرت ملی ایران داشته است و نهاد حاکمیت را به مدیریت دریافت، توزیع و مصرف درآمدهای حاصل از منابع طبیعی تبدیل نموده است .
قدم های حاکمان همچنان در راستای الگوی معیشت پایدار کوتاه و اندک اندک برداشته می شود . آب به یکی ازمشکلات اصلی رقابت وکشمکش تبدیل شده است ، ذخایر آبی کشور مطلوب نیست، سرانه آبی کشوربالاتر از حد کم آبی یا بحران آب در جهان می باشد . منابع آب با محدودیت ها و چالش های پخش نامتعادل آب در فضا، کاهش تدریجی سرانه آب، توسعه اختلافات سکونتگاهی ، آلودگی منابع آب، خروج آب های سطحی حاشیه ایران به خارج از کشور، کاهش سطح سفره های آب زیرزمینی روبروشده است . تخریب محیط های طبیعی سبب کمیابی آب شده است با از بین رفتن جنگل ها و مراتع خاک قدرت نفوذ خود را از دست داده است ، سفره های آب زیرزمینی تغذیه نمی شوند ، آب های ارزشمند هر روز از دست می رود و با افزایش جمعیت و تغییر الگوی زندگی مصرف آب همواره افرایش می یابد. چه بسیارند رودخانه هایی که امروزخشکیده اند، چه چشمه های خروشانی که دیگر نمی جوشند و چرخه زندگی در کنار آن حذف شده و روستاییانی که مجبور به کوچ شده اند.
کمبود آب سبب فرسایش و آلودگی بیشتر خاک شده است و توانمندی ها ی طبیعی هرروز ضعیف تر می شود . بهره برداری زیاد در اثر افزایش جمعیت ، نیاز به غذا بیشتردر بخش کشاورزی واشغال فضای مطلوب خاک در اثر گسترش فعالیت های اقتصادی، اجتماعی بیشتر می شود.
می بینیم به سرعت تنوع و تولید محصولات کشاورزی افزایش می یابند ، فشار بروی خاک های حاصل خیز و مستعد کشاورزی زیاد می شود ، بهره گیری از سموم کشاورزی و کودهای شیمیای جان انسان را تهدید می کند. بدین منظور خاک ، آب و هوا درگیر هستند درگیر تعارض ، تعارضی که دولت زمینه ساز آن بوده و به آن شدت بخشیده با فشار بر روی خاک با هر درجه از مرغوبیت ، وقتی تعادلی بین بخش های سه گانه اقتصادی دیده نمی شود صنعت و خدمات نتوانسته در چرخ اقتصادی کشور نقشی ایفا نماید، جمعیت عظیمی در بخش کشاورزی برای تامین معیشت بر منابع آب ، خاک مسلط شده وبا تعدد فراوان کشت در سال دانه های خاک سست شده و با هر تلنگری فرسایش می یابند.
تنوع اقلیمی إیران به عنوان یکی ازاساسی ترین بنیان های زیستی ، اثر انکار ناپذیری درقدرت سیاسی منطقه ای و جهانی ، کشاورزی ، تولید غذا و سایر فعالیت های اقتصادی و زندگی این سرزمین داشته است .
در بعد پوشش گیاهی، متأسفانه کشور با قطع یکسره درختان ، نابودی جنگل ها ، به زیر کشت بردن مراتع ، چرای بی رویه ، توسعه شهرنشینی و… چالش بزرگ پوشش گیاهی ایران تخریب تدریجی و روند کاهشی منابع جنگلی را نشان می دهد.
بنابراین ارزش و توانایی واقعی یک کشور در گرو حفظ بنیان های زیستی آن است و غنای هر کشور به بهره برداری بهینه از منابع و تولیدات خود می باشد ممکن است کشوری با منابع طبیعی فراوان به قدرتمندی مطلوب نرسد با خام فروشی فقط ممکن است به قدرت ظاهری و خیالی برسد هر کشوری برای دست یابی به استقلال، پیش از هر فعالیتی، باید نیازهای اولیه غذایی مردم خود را تأمین نماید؛ زیرا خودکفایی ،نقشی ارزنده درتعیین سرنوشت سیاسی کشورها دارا است.
راضیه اشعثی فعال محیط زیست
لینک کوتاه:
با سلام و خدا قوت بسیار جالب و پرمغز
احسنت