- موضوع خبر : اخبار اجتماعی, بدون نمایش
- شناسه خبر: 4542
شنیدن کی بود مانند دیدن
آسیب شناسی اطلاع رسانی و روزنامه نگاری ایرانی
حمید موذنی
«یک بوشهری صبح اول وقت، ساعت ۴ صبح پس از زدن بستی تریاک، قبراق و شاد به سر نانوایی رفته و به افراد حاضر در صف میگوید خبر دارید که انگلیس در جنگالعالمین (جنگ جهانی) شکست خورده است؟ یکی از حضار در صف که با “کاپتیان هاوس” کنسول انگلیس در بوشهر آشنا بوده، همان لحظه به کنسولگری انگلیس رفته و این خبر را به کنسول میدهد. “کاپیتان هاوس”، نگران شده و در اتاق خود مشغول قدم زدن میشود. ۲ ساعت پس از این خبر یعنی در ساعت ۶ صبح، تلگرافی از انگلستان، به کنسولگری مخابره می شود و شکست انگلیس را خبر میدهد. کاپیتان هاوس، متعجب شده و مرد بوشهری که این خبر را داده حاضر کرده و از وی میپرسد چگونه به این سرعت چنین خبری را دریافت کرده و آن مرد در پاسخ، بافور خود را نشان میدهد».
این واقعه و روایت از بوشهر قدیم، نشان می دهد که چکونه یک فرد بابت توهم ناشی از اعتیاد خود در یک جمع( صف نانوایی) خبری را اعلام می کند و این خبر به چه صورت انتقال یافته تا اینکه بر حسب تصادف این نوع خبر رسانی مشروعیت هم پیدا می کند. این روایت قدیمی، توهم اطلاعرسانی و قدرت گفتمان شایعه را در یک جامعه ی مانده در دوران قبیله ای( تقسیم بندی مارشال مک لوهان )متبادر می سازد. نکته ی جالب اما این است که در واقع آنچه، این مرد بوشهری میگوید هنوز نیز گفتمان غالب اطلاعرسانی در جامعه ی ایران است و ایرانیان، به جای مطالعه و پیگیری چندجانبهگرایی خبر به “توهمات” و “شایعه” به جای “اصل خبر” رجوع میکنند. در دوران جدید، شبکه های اجتماعی هم به این وضعیت بیش از پیش دامن زده و موحب تقویت این گفتمان شده اند. در مثالی دیگر، این موضوع در بوشهر قدیم چنان قدرتی داشته که مردم، اصل خبر را به جای رجوع به خبرگزاریها و مطبوعات از زنان مغازهدار و یا زنان ماستی (ماستفروش) نیز کسب میکردهاند. برای مثال میگویند همسر دریابیگی (حاکم وقت بوشهر) در مراسم ختمی در بوشهر حاضر بوده و در این مراسم، از زنی بوشهری میشنود که دریابیگی در حال رفتن از بوشهر است.
همسر دریابیگی به منزل که میرود به شوهرش دریابیگی میگوید چنین خبری را از زنان شنیده و دریابیگی در جوابش میگوید اگر زنان گفتهاند درسته و پاشو و وسایل رفتن را جمع کن!» جالب اینکه پس از مدتی کوتاه، دریابگی ماموریتش پایان پذیرفته و بوشهر را ترک میکند.
این خاطرات قدیمی و دو روایت در باب نحوهی اطلاعرسانی در بوشهر ضمن اینکه نشاندهندهی توجه به “وانمودهی خبر” به جای “واقعیت خبر” است، نشان از قدرت ، مانایی، استمرار و هژمونی حس شنوایی و دوران قبیله ای نیز دارد.
٢. یکی دیگر از دلایل ضعف روزنامه نگاری به جز حاکمیت استبداد و سانسور در ایران ، عقب ماندگی ما نسبت به کهکشان گوتنبرگ و زود رسیدن جهشی ما به کهکشان مارکونی است.
مارشال مک لوهان تاریخ غلبه ی اندیشه ها را به سه دوره تقسیم بندی کرد. مرحله اول به زعم مک لوهان ، دوره ی قبیله ای است. روابط انسان ها و درکشان از جهان بر اساس روابط رودر روست و نظام سیاسی و اجتماعی در ان بسته است. حس شنوایی در این دوران غالب است. با اختراع صنعت چاپ توسط گوتنبرگ ، انسان وارد کهکشان گوتنبرگ می گردد. حس بینایی غالب بر جهان می شود. فردیت قدرت پیدا کرده و جوامع باز می شوند. با اختراع رادیو توسط مارکونی ، جهان وارد کهکشان مارکونی می گردد. مجددا در جوار حس بینایی، شنوایی هم جایگاه پیدا می کند. جهان غرب، ۲۰۰ سال تجربه “کهکشان گوتنبرگ” ( اختراع صنعت چاپ) و سیر در گفتمان کتابت ، روزنامه نگاری و چاپ را داشت و انگاه با اختراع رادیو وارد کهکشان مارکونی گردید و عصر جدیدی را آغاز کرد. در این برحه، بشر در حال قدرتبخشی به دیدگان به جای گوش بود و دنیای جدید با اختراع رادیو به جای دیدن تلاش داشت، شنیدن را هم واجد توان همسان نماید و انسان داشت، به عصر شنیدیداری میرسید. در این سوی جهان، ایرانیان از “شنیدار” ( دوران قبیله ای) بدون تجربه دوران دیداری ( کهکشان گوتنبرگ) سریعن به مرحله جدیدی از “شنیداری بزکشده” ( مارکونی) کوچ کردند. . قوت مستمر حس شنوایی از سنت تا عصر دوران جدید در بین ایرانیان، در واقع نشان از اقتدار شایعه در برابر اصل واقعیت دارد و همچنین هژمونی گوش در برابر چشم و سنت در برابر مدرنیته را نمایان میسازد.
جوامع در خود مانده و متأثر از سنت جزمیتیافتهی خود و همچنین نظامهای سیاسی حاکم بر آنها، همیشه دلنگران انتقادها هستند و شهروندان از گفتن نقد و ابراز انتقاد بابت، اینکه “دیوار موش دارد و موش هم گوش دارد”، میترسند و در اضطراب دائم به سر میبرند . در چنین وضعیتی، نظامهای سیاسی نیز به جای حمایت از جامعهی مدنی و توجه به توسعه سیاسی و اجتماعی، خود را به سازمانهای پیگیر شنیدههای شهروندان مجهز میکنند تا چشمشان روز
star t, [۲۵.۰۱.۱۷ ۲۰:۱۲]
بد نبیند. از سوی دیگر، آگاهی نظامهای سیاسی حاکم در ایران از قدرت شایعه آنها را به سیاستِ “ابتدا شایعه کن و سپس اقدام نما” کشانده تا آنجا که بسیاری از طرحهای اقتصادی و سیاسی خود را به اینگونه در جامعه، جا میاندازند. جامعه نیز متأثر از این خصیصهی خود، با شنیدن شایعهها از قبل اقدامات عملی را انجام میدهد و پس از مدتی وضعیت عملیاتی شده حاکم را به صورت هژمونیک پذیرفته و هر دو (جامعه و نظام سیاسی) در خیال خود، برندهی این نوع سیاستورزی هستند. برای مثال جامعه با شنیدن یک شایعه اقتصادی در مورد یک کالا سریعاً دست به احتکار میزند و برای مدتی کوتاه خود را در برابر تورم ارضا میکند اما….
در اصل، این وضعیت خصیصه شده و به الگو مبدل گشته ایرانیان نمایانگر وضعیت کُمیک اطلاعرسانی و تراژیک واقعیت اخبار است و با تأمل و توجه به آن انسان نمیتواند تصمیم بگیرد که باید بخندند یا بایست بگرید.
لینک کوتاه: