- موضوع خبر : اخبار اجتماعی, اخبار فرهنگی, بدون نمایش, مقالات
- شناسه خبر: 2601
خیام خوانی
آکا صفوی – پژوهشگر؛خواننده گروه موسیقی لیان
خیام یکی از پر آوازه ترین شاعران ایرانی در خارج از مرزهای کشور است. چند بُعدی بودن شخصیت این شاعر ریاضی دان ستاره شناس، محبوبیت وی را دو چندان کرده و هاله ای از راز بر گرد چهره ی تاریخی او ترسیم کرده است.
مردم شبه جزیره ی بوشهر به خیام علاقه ای ویژه داشته و دارند و نوعی موسیقی خاص و منحصر فرد با عنوان خیام خوانی در این دیار رواج دارد که در هیچ نقطه ی دیگر از ایران برای آن نظیری یافت نمی شود.
اما چرا مردم بوشهر که از لحاظ اقلیمی و فرهنگی فاصله زیادی با زادگاه این شاعر داشته اند این همه با او همذات پنداری کرده اند؟ برای این که به راز این همفکری پی ببریم لازم است به خصوصیات مردم بوشهر اشاره هایی کنیم.
با نگاهی به اسامی تاجران مشهور این خطه که در بوشهر صاحب تجارت خانه های بزرگی بوده اند به این حقیقت واقف می شویم که کمتر تاجری از بوشهر برخاسته و اکثر آنان پسوند کازرونی، شیرازی و بهبهانی را در نام خانوادگی به دنبال دارند. از این واقعیت چه دریافت می شود؟ این که مردم بوشهر، چندان در قید کارهایی این گونه نبوده اند و بیشتر علاقه مند به غنیمت دانی وقت بوده اند که در اشعار خیام یا به آن توصیه شده و یا مورد ستایش بوده است. برای نمونه:
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه / وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست / این دم که فرو برم بر آرم یا نه
مردم بوشهر از دیر باز به کار روی دریا مشغول بوده اند. کارهایی چون دریانوردی و ماهیگیری در فصول مختلف سال، مخاطراتی را برای آن ها در برداشته است که ناخودآگاه، ذهن آشوب زده شان را به سوی شعرهای خیام جلب می کرد تا با خواندن این اشعار به آرامش برسند:
از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن / فردا که نیامده است فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن / حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
اگر با سالداران بوشهری مجالست کرده باشید، در دل حسرت ایام جوانی دارند و ار آمدن موسم پیری بسیار دلگیرند. جماعت سالمند بوشهری تا آخرین لحظه های حیات، حلقه های دوستی دوستان قدیم را فراموش نمی کنندو گاهی درخت گل ابریشمی را در حوالی ساحل می یابی که پاتوق ایشان است، نه همچون پیران دیگر دیاران که نوبت پیری را در پستوه های تنهایی و به شکل انفرادی به سر می آورند. پیران با تجربه ی بوشهری وقتی به یاران دیرین خود می رسند بی اختیار از سال های گذشته یاد می کنند و به اشعار خیام پناه می برند:
افسوس که نامه ی جوانی طی شد / وان تازه بهار زندگانی دی شد
آن مرغ طرب که نام او بود شباب / افسوس ندانم که کی آمد کی شد
اندیشه ی دنیای پس از مرگ و بی اعتنایی به این دنیای زود گذر، دیگر خصلتی است که در قلب و جان مردمان این سامان ریشه دوانیده و آنان را نسبت به حاتم بخشی این رباط مهمان کش، سخت بدبین و بی اعتماد کرده است. این جاست که شعر خیام زبان حال آن هاست:
مرغی دیدم نشسته بر باره ی طوس / در پیش نهاده کله ی کیکاووس
با کله همی گفت افسوس افسوس / کو بانگ جرس ها و کجا ناله ی کوس
این موارد و بسیار موارد دیگر که با تحقیق در راستای مردم شناسی می توان به آن ها دست یافت، در آمیختگی اندیشه و احساس مردم بوشهر را با خیام بزرگ نشان می دهد. این روحیه ی مشترک با شاعر قرن ها، مردم را به سوی یک موسیقی منحصر به فرد به نام خیام خوانی سوق داده است. ما از تاریخ تولد این ژانر در موسیقی بوشهر بی خبریم. اما شاید به جرأت بتوان گفت تاریخی دیرین داردف یعنی از همان دوران که رباعیات بی بدیل خیام در اطراف منتشر شده بود و امواج آن به کرانه های خلیج فارس رسیده بود.
از قدمت خیام که بگذریم، مهم این است که این زانر موسیقی هم چنان تپنده و پرشور و زنده است. خیام خوانان در این بندر دیرین کم نیستند. هنوز شب ها مجالس خیام خوانی با آیینی ویژه برگزار می شود و مجلس شب نشینی جوانان و پیران با شعرهای دلنشین خیام گره می خورد. این شب نشینی ها تا صبح ادامه می یابد و خیام خوانان با موسیقی خاص بوشهری و حرکات موج گونه ی اهل محفل همراه می شوند. گاهی بعد از هر رباعی، یزله خوانی آمیخته با اشعار محلی شروع می شود.
نکته ی دیگر در خیام خوانی، خواندن گاه به گاه رباعیاتی منسوب به خیام یا از شعرای دیگر به ویژه سعدی و حافظ است. خیام خوانی در بوشهر به دو شیوه مرسوم است: خیامی که با نی جفتی و با قطعه شکی خوانده می شود و دیگری با فلوت که در گوشه ی عراق از آواز افشاری می خوانند.
در تقسیم بندی موسیقی بوشهر، می توان به موسیقی مذهبی، موسیقی سوگواری، موسیقی درمان، موسیقی جشن، موسیقی محفلی و موسیقی کار اشاره کرد. در این تقسیم بندی خیام خوانی در بخش موسیقی محفلی قرار می گیرد.
لینک کوتاه: